زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

دعای ام داوود

دخترکم،عشقم،نیایشم،بهانه قشنگ زندگی ام امروز برای اقامه نماز جماعت به همراه خاله ها و مادر جون به مسجد رفتیم.. ولی من به خاطر شما نمازم را فرادا خواندم... بعد از نماز هم اعمال روز 15 رجب شروع شد.. بعد از خواندن 100مرتبه سوره حمد و  توحید شما خوابیدی و سوره انعام که تمام شد بیدار شدی... و از بس میخواستی اونجا راه بری و خانمها ناراحت میشدند برای دعای ام داوود نموندیم و اومدیم خونه ... این اولین باری بود که نماز جماعت را داخل مسجد میدیدی.... کلی تعجب کرده بودی... خانمهای زیادی هم برای اعتکاف اومده بودند مسجد.خوش به حالشون این عکس متعجب خانمی موقع نماز جماعت...   ...
5 خرداد 1392

دو پند اموزنده

سلام جگر طلای مامان  از الاغ درس بگيريم : کشاورزي الاغ پيري داشت که يک روز اتفاقي به درون يک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعي کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بيرون بياورد. براي اينکه حيوان بيچاره زياد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصميم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بميرد و زياد زجر نکشد. مردم با سطل روي سر الاغ هر بار خاک مي ريختند اما الاغ هر بار خاک هاي روي بدنش را مي تکاند و زير پايش مي ريخت و وقتي خاک زير پايش بالا مي آمد سعي مي کرد روي خاک ها بايستد. روستايي ها همينطور به زنده به گور کردن الاغ بيچاره ادامه دادند و الاغ هم همينطور به بالا آمدن ادامه داد تا اينکه به لبه چاه رسيد و بيرون آمد. نکته: مشک...
4 خرداد 1392

پدرم پاره تنم

٣ خرداد ( سیزدهم رجب ) ولادت حضرت علی علیه السلام  و روز پدر بر تمامی پدران عزیز مبارک باد.   >www.kalfaz.blogfa.com   پدر ای وجودم از تو قدرت و توان گرفته ای که از دم نفسهات هستی من جان گرفته **** پدر ای که از تو جاری خون زندگی تو رگهام ای که از نور دو چشمت نور زندگی به چشمام **** پدر امروز به پاهام دیگه نای رفتنی نیست جز دریغی روی لبهام دیگه حرف گفتنی نیست **** پدر پیچ و خم راهم نمیخوام بیراهه باشم گل سرخ آرزوهام توی فکر غنچه باشه **** رفتی و نشد که باشی تا ابد چراغ راهم من به سیل نامرادی نشدی تو تکیه گاهم **** پدر دست یاری تو اگه...
3 خرداد 1392

اینکه میگم حقیقته

سلام عشق من امروز اومدم یه حقیقتی که از چهار ماهگی باید میگفتم را بگم... حقیقت این است... بگم ..... دخملی من خودش به تنهایی وبلاگش را مدیریت میکنه....       اینجا فکر کنم نظرات دوستان را دیده خوشحال شده....         اینجا هم بعد از مدیریت سیدی اموزشی تراشه های الماس را تماشا میکنه که متوجه شده نی نی وبلاگ نیست ....       بعد از کلی کار حالا خوردن ذرت شکوفه می چسبه..       قرار بود که برات یه زیر انداز پهن کنم که تا رفتم ببینم که در میزنه شما همه را ریخته بودی روی زمین... فدا...
2 خرداد 1392

واکسن یک سالگی

سلام به دخملی امیدوارم در هر سنی که هستی و داری این مطالب را می خونی  خوب و خوش و سلامت باشی... روز شنبه 28/2/92 اماده شدیم و خاله زهرا اومد دنبالمون با خاله منیژه و مهدی کوچولو رفتیم خانه بهداشت ..همون خانه بهداشت تخیلیه...وقتی رسیدیم که اول پروندت نبود بعد هم قد و وزنت کرد و گفت واکسن نداریم برید جای دیگه بزنید....قدت که 75 بود نوشت 72....وزنت هم 9 بود نوشت 8/700 کلا این خانه بهداشت حال بهورزاشون خوب نیست... لاغر اندام من ...و گفت همه چیز خوبه و نرمال....نمی دونم اصلا برای چی این خانه بهداشت را بنا کردند...اومدیم بیرون و چون خاله زهرا  همون نزدیکیها کلاس داشت من و خاله منیژه و مهدی تو را بردیم سرسره...
2 خرداد 1392

دلم می خواد

سلام نفسم،عشقم دلم می خواد این جملات قشنگ رو که برای خودم یه باور ویقینه بنویسم تا درآینده بخونی و برای بهتر زندگی کردن به کارگیری. ثنای  عزیزم به یاد آر ،زندگی آهنگی است موزون بین روز وشب,تابستان وزمستان,آهنگی ممتد,سکوت هرگز,حرکت وحرکت, هرقدر جهشی بالاترداشته باشی تجربه ای ژرفتر خواهی داشت. عزیزم زندگی نه یک مکافات بلکه یک پاداش است.فرصتی مغتنم یافته ای تا ببالی,ببینی,بدانی,بفهمی وباشی.تلاش نکن که زندگی رابفهمی,زندگی رازندگی کن.تلاش نکن عشق رابفهمی,عاشق شو.زندگی را به تمامی زندگی کن.به تو می آموزم که به زندگی بی کم وکاست آری بگویی.به تو  می آموزم شادمانی را,شادباش وشادباش,چراکه درشادمانیست که به خداوند ن...
13 آبان 1391

دو مناسبت خیلی خوب

٥/٦/٩١  (٥/٦/٧٥) سلام به روشنایی قلب تاریکم   دختر گلم قبل از هر چیز می خواهم از بابات که همیشه زحمات زیادی برای من کشیده و تو دوران بارداری هم خیییییییییلی خیییییییییلی بهم کمک کرده تشکر کنم.از خدا تشکر کنم که توی این دنیای زیبا بابات را قسمت من کرده و صد ملیون بار باز خدا را شاکرم که تو نازنیین به زندگی من و بابات اورد و زندگی ما را دلنشین تر و شیرین تر از قبل کرد. الهی قربانت برم،فدات بشم که هر روز مامانی تر و ناز تر از دیروز می شی دوستت دارم ناز گلکم. اولین مناسبت که خیلی خاطره انگیزه روزیه که من و بابایی بر سر سفره عقد نشستیم وبه هم دیگه قول دادیم تو شادی و غم در کنار همدیگه باشیم...
5 شهريور 1391